شهر مشهد

تا قبل از سال 202 هجري قمري هيچگاه كسي فكر نميكرد كه قرار است شهري به نام مشهد بوجود آيد اما در اين سال و پس از شهادت و دفن حضرت امام رضا (ع) در محلي از توابع توس به نام سناباد كه به همين مناسبت نيز آنجا را مشهد رضا (محل شهادت) ناميدند هسته اصلي شهر مشهد كنوني پديد آمد. سلطان محمود غزنوي بقعه اي بر روي مرقد امام رضا(ع) بنا كرد.
در قرن هفتم هجري كه شهر توس به دست مغولان ويران گرديد، جمعيت آن سامان رو به سوي مشهد آوردند و به تدريج بر وسعت و آباداني اين شهر افزودند. شهر مشهد كه در آغاز بقعه اي در آبادي سناباد نوقان بود، به تدريج توسعه يافت.ناحيه توس ابتدا مسكن اقوام غير آريايي بوده است.
در داستان هاي ملي ايران، بناي اصلي شهر توس را به جمشيد و تجديد بناي آن را به توس پسر نوذر كه پهلوان و سپهسالار ايران بود، نسبت مي دهند اين شهر در زمان ساسانيان وجود داشته است. قسمتي از شهر توس در زمان خلافت عثمان به دست اعراب افتاد و ضميمه سرزمين هاي قلمرو اسلام در دوره خلافت عمر شد.
از سال 421 هجري قمري سلجوقيان به تدريج در شهرهاي مهم خراسان نفوذ كردند تا آنكه ملكشاه سلجوقي در سال 465 هجري قمري توس را به عنوان تيول در اختيار خواجه نظام الملك توسي وزير كاردان خود گذاشت. در سال 548 هجري قمري قبيله غز، پس از غلبه بر سلطان سنجر سلجوقي، شهرهاي بزرگ خراسان از جمله توس را به تصرف خود در آوردند.
جدائي مناطق و شهرهاي نواحي شمالي و شرقي خراسان در طي دو قرن گذشته نه تنها همبستگي قومي و فرهنگي را كم نكرد، بلكه پس از فروپاشي اتحاد شوروي آشكارتر نيز شد و پيوندهاي فرهنگي مستحكمي ميان مردم خراسان بزرگ بوجود آورد و دلبستگي فراواني بين مردم اين نواحي ايجاد شد.
ويرانه هايي كه از توس قديم در كنار توس جديد باقي مانده است حكايت از قتل و غارتهاي بيشماري دارد كه بر اين شهر قديمي گذشته است. شهر توس در زمره نخستين شهرهايي بود كه در معرض هجوم وحشيانه و خانمانسوز مغولان قرار گرفت و عرصه آن لگد مال سپاهيان تولوي پسر چنگيزخان شد و مانند ديگر شهرهاي خراسان به ويرانه اي بدل شد.
شاعر گرانمايه شهيد بلخي در اين باره مي گويد:
دوشم گـذر افـتـاد بـه ويـرانـه تـوس
ديـدم جـغـدي نشستـه جـاي طـاووس
گـفـتـم چـه خبـر داري از اين ويـرانـه
گفتا خبر اين است كه افسوس افسوس
شهر توس به علت موقعيت خاص و حساسش در عصر فترت و دوره حد فاصل ايلخانان مغول و تيموريان، بارها ميان حاكمان وقت دست به دست شد تا اينكه در سال 791 هجري قمري بعد از شورشي كه موفقيتي نداشت، مردم آن قتل عام و قريب به ده هزار نفر كشته شدند و بر حسب معمول آن دوره در پاي دروازه هاي شهر، برج هايي از كله كشتگان ساخته شد.
در سال 807، شاهرخ فرزند تيمور لنگ به سلطنت رسيد در زمان او در شهر توس آباداني و سازندگي گسترش يافت. اهميت فوق العاده اي كه مشهد از عصر شاهرخ به بعد يافت، و توجه سلاطين تيموري، علي الخصوص سلطان بايسنقر به مشهد و روضه مباركه، موجب كمرنگ شدن نام شهر توس شد. به گونهاي كه از نيمه دوم قرن نهم هجري ديگر در متون و تاريخ نامي از توس برده نميشود. اگر گاهيهم سخني از آن به ميان آمده به عنوان يكي از مناطق تابع مشهد معرفي شده است.
به هر روي، توس بعد از قرن نهم هجري قمري ديگر رنگ و بوي آباداني به خود نديد. باقيمانده اهالي آن به مشهد كوچ كردند و حصاري كه در عهد شاهرخ در پيرامون حرم احداث شده بود، محل مناسبي براي اقامت آنان شد. از توس قديم چيزي جز ويرانهاي به جاي نمانده است. توس جديد نيز به علت قرار گرفتن آرامگاه فردوسي، بزرگ شاعر پارسي گوي ايران زمين داراي اهميت زيادي است. به هر حال تاريخ مشهد كنوني با تاريخ شهر توس قديمي پيوندي ناگسستني دارد و تحولات سده هاي بعد از آن در پرتو بارگاه مشهدالرضا بار تاريخي و ديني دو چندان را بدست آورده به گونهاي كه اين شهر به يكي از قطب هاي زيارتگاهي شيعيان جهان تبديل شده است.
اماكن زيارتي و مذهبي
مراكز تاريخي باستاني
جاذبه هاي طبيعي
عکس منتشرنشده از مزار مادر امام رضا(ع) در مدینه
از دیگر مراکز دیدینی مشهد و اطراف آن غارمغان ، غاركارده ، غارزري ، غارهندلآباد و غارمزدوران ، چشمه شاهان ، آرامگاهملكشاه ، مسجد امام ، مسجدكوهسنگي ، مدرسهخيراتخان , منطقه اخلومد , منطقه كوه سنكي , منطقه وكيلآباد , منطقه طرقبه , روستاي اخنجان ، روستاي كارده ، روستاي طرقبه و روستايشانديز و مصلاي مشهد ، سد زري ، مدرسه نظاميه، خانه ملك، پلقديميطرقبه ،حمام شاه را میتوان نام برد.
طوس
چنانكه ميدانيم، خراسان قديم در عرف و اصطلاح نويسندگان كتب مسالك و ممالك و كيهان شناخت (جغرافيا) به چهار بخش تقسيم ميشد و هر بخشي را ربعي ميگفتند و هر ربع را به نام يكي از چهار شهر بزرگ كه در زمانهاي مختلف، كرسي آن ربع يا كرسي تمام ايالت خراسان بود، ميخواندند. چهار شهر بزرگ خراسان قديم نيشابور، هرات، بلخ و مرو بود.
تقسيم خراسان به ربعها كار جغرافينويسان عرب است. شهرستان توس را توس، پسر نوذر كه 900 سال سپهبد بود، بنا كرد پس از آن سپهبدي از توس به زرير و از زرير به بستور و از بستور به كرزم رسيد. شهر مشهد، يعني مشهد حضرت علي بن موسي الرضا (ع) در سمت خاور نيشابور است و سلسله جبالي كه سرچشمه اكثر آبهاي نيشابور است مشهد را از نيشابور جدا ميسازد.
شهر مشهد امروز كرسي خراسان ايران است و درچند كيلومتري شمال مشهد بقاياي شهر قديم طوس قرار دارد. طوس در قرن چهارم دومين شهر ربع نيشابور محسوب ميشد و متشكل بود از دو شهر طابران و نوقان كه متصل به هم بودند. به فاصله دو منزلگاه چاپاري از طوس، باغ بزرگي بود در دهكده سناباد و در آن دهكده قبر هارون الرشيد كه در سال 193 مرد،قرار داشت. قبر امام هشتم شيعيان علي بنموسي الرضا (ع) كه در سال 202 در اثر زهري كه مأمون پسر هارون الرشيد به آن حضرت خورانيد و باعث شهادت ايشان شد در همان باغ قرار داشت. نوقان كه نوگان تلفظ ميشود، هنوز نام محله شمال خاوري و دروازه آن در مشهد جديد است كه از طريق آن دروازه به نوقان طوس ميروند. نوقان در زبان مردم امروز نوغون تلفظ ميشود و محله اي است در جنوب خاوري مشهد نه شمال خاوري، و ديگر جايي به اسم نوقان طوس وجود ندارد و ده نوقان در شهر حل و محل شده.
آب سناباد نيز هنوز ناحيه شمال باختري مشهد را مشروب ميسازد. در قرن سوم، به قولي، نوقان از طابران بزرگتر بود، ولي يك قرن بعد، طابران از نوقان بزرگتر شد و تا زمان ياقوت حموي برهمين وضع باقي مانده بود، تا آن كه لشكريان مغول طوس را ويران كردند. نوقان به تهيه و ساختن ظرفهاي سنگي كه به نواحي ديگر ميبردند، شهرت داشت و از معادن آن طلا و نقره و آهن و مس استخراج ميشد. در حوالي طوس فيروزه و سنگي كه به آن خماهن ميگفتند، همچنين سنگ مرمر سبز به دست ميآمد كه براي فروش به نوقان ميبردند. اما اين منطقه طوس كم آب بود.
اسم طوس در زمان ياقوت حموي، يعني در قرن هفتم، غالباً بر ولايت آن اطلاق ميشد و در آن ناحيه بيش از هزار دهكده وجود داشت تمام اين آباديها همچنين دو شهر طوس يعني طابران و نوقان در سال 617 پايمال لشكريان مغول شد و يكسره غارت و تاراج شد و از آن پس ديگر طوس روي آبادي و عمارت را به خود نديد.
چنين نيست، چنان كه پس از اين خواهد آمد، ابن بيطوطه كه در 734 طوس و مشهد هر دو را ديده، طوس را اعظم و اكبر بلاد خراسان پس از ويراني نيشابور و ديگر شهرهاي بزرگ ميخواند و در همان زمان راجع به مشهد ميگويد آن شهر نيز بزرگ و پرجمعيت است طوس بعداز ضربات هلاكو و تيمور به طور كلي ويران شد تا در عهد شاهرخ تيموري بقاياي مردم آن به مشهد نقل مكان كردند اما دو قبري كه مجاور طوس بود، در اثر توجه ثروتمندان شيعه دوباره آباد شد.
صنايع و معادن
صنايع شهرستان مشهد به دو دستهي دستي و ماشيني منفك مي شوند. فعاليت های صنعتی كارخانه اي و ماشيني در مشهد عبارتاند از: صنايع خوراكی، نساجی، برق و الكترونيك، شيميايی و دارويی، سلولزی، فلزی و غير فلزی. مهمترين صنايعدستيشهرستان مشهد را نيز قاليبافي،كاشيكاري، معرق سازي، قلابدوزي، بردريدوزي،گلدوزي، پوستيندوزي، شعربافي، سبد و حصيربافي، جلاقدوزي، فيروزهتراشي تشكيل مي دهد. هنرهاي تزييني بر روي پارچه در استان خراسان رضوي به ويژه شهرستان مشهد رايج است. بر روي پارچههاي مذهبي دسته هاي عزاداري پرده، سجاده و تابلوهاي گوناگون، قلاب دوزي، بردري دوزي، گلدوزي به چشم مي خورد كه از نظر هنري جالب است. پوستيندوزي: پوستيندوزي از هنرهاي سنتي است پوستين دوزي تزيين و نقش دوزي هاي روي پوستين، فن پرورش در واقع همان نمك زني، تراش، خورش دادن و آماده كردن پوست براي تهيه پوستين و جليقه پوستين است كه در حدود هزار سال قدمت دارد. كاشي كاري و معرقسازي: كاشي كاري و معرق سازي و مقرنس بندي در شهرستان مشهد معمول است معرقسازي كه از سبكهاي ممتاز و زيباي كاشي كاري است در روزگار صفوي پررونق شد ولي در دوران قاجاريه فراموش گرديد و در آثار اين دوران، كاشي معرق ديده نمي شود و اين هنر جاي خود را به تحميل سازي، كه گونه ديگري در كاشي كاري است؛ سپرد.در سالهاي اخير بار ديگر معرق سازي، مقرنس بندي و ديگر سبك هاي اين هنر زنده شده و در مشهد نمونه هاي بسيار زيباي ان را در سر در ايوان زير نقاره خانه، در صحن كهنه و بناي ساعت و نقاره خانه و دورن حرم مطهر و ديوارهاي خاوري و باختري موزه ميتوان ديد كه با بهترين معرق سازي هاي زمان صفويه قابل مقايسه است. سبد و حصيربافي: يكي از كارهاي پرارزش توليدي در هنرهاي دستي، توليد سبد و حصيربافي است اين فعاليتها از مواد اوليه كم ارزش، توليد بسيار را فراهم آورده است كه مواد اوليه اين توليدها، كاه، شاخه هاي نازك درختان است و مركز اصلي اين هنر در خراسان روستاهاي پيرامون طرقبه در شهرستان مشهد است. قاليبافي: يكي ديگراز مهمترين صنايع دستي شهرستان مشهد است كه از ديرباز در اين شهرستان رواج دارد با ورود مسافران از تبريز و كرمان و اسكان يافتن آنها در شهرستان مشهد، كه نقشه فرشهاي آن ها به سبك فرش هاي خراساني است رنگ هاي فرش از 20 تا 30 تجاوز نمي كند و مهمترين آن ها لاكي، سبز،قرمز دانه، سفيد، كرم، زرد، قهوه اي، گلخواري، چهره اي، سوسني، آسماني و پيازي است. فيروزه تراشي: فيروزهتراشي و شناخت فيروزه هاي گوناگون از هنرهاي مهم و باارزش شهرستان مشهد است تراش فيروزه به گونههاي پيكاني و مسطح از جمله تراش هايياست كه علاقهمندان زيادي را دارد. جلاق دوزي: در شهرستان مشهد ساختن زين و برگ و افسار، دهنه، شلاق، ابزار مربوطه به اسب مرسوم بوده است. قلابدوزي: يك نوع قلاب دوزی در مشهد رايج است كه ويژگی مهم آن به كارگيری تنها يک رنگ نخ در سراسر طرح است. در اين نوع قلاب دوزی هنرمند بعد از طراحی و نقش پردازی روی پارچه نخ مورد استفاده را گره زده در پشت پارچه نگه میدارد. قلاب آهنی را روی خط طرح از روی پارچه به پشت فرو برده، نخ پشت پارچه را به وسيله قلاب به روی پارچه آورده و نخ را به صورت حلقه ای به روی پارچه می آورد. به اين ترتيب تكرار اين عمل منجر به دوخت قلاب دوزی میشود. از اين نوع قلاب دوزی بيش تر برای تزيين: جانماز، سجاده، بقچه و سوزنی، پرده، روميزی، كوسن، بيرق و علامات عزاداری استفاده می کنند هم چنين معادن مشهد، شامل: سنگ آهن، گل سفيد، زغال سنگ، مرمريت، سنگ لاشه ساختمانی، سنگ آهك و مارن می شود.
کشاورزی و دام داری
كشاورزی در مشهد و پيرامون آن پر رونق و دارای اهميت است. فرآورده های كشاورزی آن، عبارت اند از : گندم، جو، چغندر قند، پنبه، آفتابگردان، نخود، لوبيا، عدس، ماش، يونجه، شبدر، خربزه، هندوانه، كدو، خيار، بادمجان، طالبی و گرمك. مشهد از نظر توليد ميوه، از جايگاه خوبی برخوردار است. مهم ترين ميوه ها، عبارت اند از : گلابی، انگور، سيب، آلو، شليل، به، توت فرنگی، زرد آلو، بادام، گردو، هلو، آلبالو، و …. مشهد از نواحی مهم پرورش دام در خراسان رضوي است. پرورش دام به روش های كوچ نشينی، رمه گردانی، روستايی و تلفيق زراعت و دامداری و دامپروری صنعتی ديده می شود. بيش ترين دام هايی، كه در مشهد و آبادی های پيرامون آن، پرورش داده می شود، شامل : گوسفند، بز، گاو، گاوميش و شتر است. فعاليت گاوداری به شيوه صنعتی به منظور توليد شير و گوشت، از اهميت ويژه ای برخوردار است. پرورش طيور به روش صنعتی در خراسان، از جمله مشهد معمول شده و با توجه به رشد جمعيت و نياز به فرآورده های گوشتی، واحدهای پرورش طيور برای توليد گوشت و تخم مرغ ايجاد و راه اندازی شده اند.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
واژه مشهد به معنی شهود، حضور و شهادتگاه است و به اين معانی به واژه «مشاهد» جمع بسته می شود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در عرف و اصطلاح سده 3 هـ . ق، بر گور اولياء ائمه(ع) و رجال اطلاق می شده است، چنان كه در آن زمان، مشهد مرغاب در فارس، و مشهد ميهنه (آرامگاه ابوسعيد ابوالخير) و مشهد توس يا مشهد رضوی در خراسان، وجود داشته است. حضرت رضا(ع) پس از شهادت به دست مامون عباسی در سال 202 هـ . ق، در آرامگاه هارونی سناباد به خاك سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهد» خوانده شد و به مرور زمان بر پهنه آن، به ويژه در زمان شاه تهماسب صفوی افزوده گشته و مردم توس به مشهد كوچ داده شدند. توس، عبارت بود از ناحيه شمالی خراسان، بر مسير بالای كشف رود و سرشناس ترين شهرهای آن، عبارت بودند از : نوغان، تابران و رادكان. نوغان تا اواخر سده 3 هـ . ق، دارای اهميت و اعتبار بود. ويرانه های نوغان، در شمال باختری مشهد، نزديك روستای حسين آباد و مهر آباد قرار داشت. پس از آن، شهر تابران اهميت و گسترش يافت و بعد ها به توس سرشناس شد. شهر مشهد، كه در آغاز، آرامگاهی در آبادی سناباد نوغان بود، اندك اندك گسترش يافت. نام نوغان از حدود سال 730 هـ . ق، فراموش شد. شهر توس و در حقيقت تابران نيز در سال 791 هـ . ق، ويران شد و مشهد جای آن را گرفت؛ تا سرانجام در دوران صفوی، مركز ناحيه پيشين توس و تمامی خراسان گشت. در بند هشن اوستا از توس به نام «توسا» ياد شده است. در كتاب ونديداد نيز آمده است كه اهورا مزدا اراضی شانزده گانه را آفريد و «اوروا» يكی از آن ها بود. اين واژه را اوستا شناسان با شهر توس يكی دانسته اند. بر پايه داستان های ملی بنای اصلی شهر را به جمشيد - شاه پيشدادی - و بازسازی آن را به توس، پسر نوذر - پهلوان و سپهسالار ايران - نسبت می دهند. افسانه می گويد كه وی نهصد سال در زير آسمان اين شهر زندگی كرد و نام خود را بر اين شهر نهاد. اين روايت ها می رساند، كه شهر توس در روزگار ساسانيان وجود داشته است. بين سال های 31 و 32 هـ . ق در زمان خلافت عثمان، بخشی از خراسان، از جمله توس، به دست مسلمانان افتاد. در روزگار خلافت عبدالملك مروان (65- 86 هـ . ق) بنی تميم دژ توس را گرفتند و تا سال 125 هـ . ق، آن را در دست داشتند. در سال 192 هـ . ق هارون الرشيد به منظور رسيدگی به ستم های علی بن عيسی - حاكم خراسان - و جنگ با خوارج خاور ايران، رهسپار آن ديار گرديد. وی در راه بيمار شد و زمانی كه به گرگان رسيد، بيماری او شدت يافته در توس درگذشت. وی را در 193 هـ . ق، در محلی كه ده سال بعد حضرت رضا(ع) در آن جا به خاك سپرده شد، دفن کردند. در سال 265 هـ . ق، احمد بن عبدالله خجستانی، توس را ويران ساخت. در سال 336 هـ . ق ابومنصور توسی - حاكم وقت توس - عليه نوح بن نصر سامانی سر به شورش برداشت. نوح پس از شکست دادن ابومنصور، بار ديگر وی را بر حکومت توس گمارد. در سال 389 هـ . ق بكتوزون و فايق، از سرداران منصور بن نوح سامانی متحد شده منصور را كور كرد ند و برادرش عبدالملك بن نوح را به حكومت برداشتند. محمود غزنوی با باخبر شدن از اين ماجرا به ماوراء النهر لشگر كشيد. وی بكتوزون و فايق را شكست داد و تمامی خراسان را به دست آورد و ارسلان جاذب را به حكومت توس منصوب كرد. از سال 421 هـ . ق، سلجوقيان اندك اندك در شهرهای مهم خراسان رخنه كردند. ملكشاه سلجوقی در 465 هـ . ق، توس را به تيول به خواجه نظام الملك توسی، وزير خود داد. با شکست سلطان سنجر سلجوقی از غزان در سال 548 هـ . ق، امرای وی، خاقان ركن الدوله محمود، خواهر زاده سنجر را از ماوراء النهر به خراسان دعوت كردند و به نام او به عنوان سلطان خطبه خواندند. در اين زمان مويد آی آبه، غلام پيشين سلطان سنجر، نيشابور، ابيورد، بيهق، دامغان و توس را گشود و همراه خاقان محمود به جنگ غزان رفت. با چيره گی غزان در 553 هـ . ق، بار ديگر خراسان مورد تاخت و تاز و چپاول واقع گرديد. در سال 618 هـ . ق، لشگريان چنگيز مغول به دنبال محمد خوارزمشاه به توس آمدند. توس نيز مانند نيشابور به دستور تولری، پسر چنگيز خراب شد. اين شهر بار ديگر در روزگار حكومت اوكتای قاآن (626- 629 هـ . ق) باز سازی شد و از آن زمان چندين بار مركز فرمانروايی مغولان گرديد. در اين دوره مسيحيان توس از آزادی زيادی برخوردار بودند، به طوری كه در سال 1279 م، اسقف توس به سمت مطرانی (سراسقفی) چين انتخاب شد. پس از برافتادن ايلخانان ايران، توس، قوچان، كلات، ابيورد و نسا، جزء قلمرو حكومت كوچكی شد، كه امير ارغون شاه، رئيس طايفه جون باخترانی (جان قربانی) ايجاد كرده بود. در حدود سال 790 هـ . ق، حاكم محلی توس از خاندان جان قربان، نام امير تيمور را از خطبه انداخت، اما طولی نكشيد، كه در سال 791 هـ . ق، از ميران شاه، پسر تيمورلنگ شكست خورد و باعث ويرانی دوباره توس شد. پس از اين رويداد، توس اهميت و اعتبار خود را از دست داد و بازسازی آن پس از مرگ تيمور، در روزگار حكومت شاهرخ، يعنی در سال 807 هـ . ق صورت گرفت. در دوران پادشاهی شاه عباس بزرگ، اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزونی نهاد. در اين دوره صحن عتيق استان قدس گسترش يافت، و شاهراهی ميان اصفهان – مشهد و هرات ايجاد و كاروانسرا ها و آب انبارهای بزرگی در مشهد پی افكنده شد. در اواخر دوره صفوی ملك محمود سيستانی تون (فردوس) را گرفت و سپس با گشودن تمام خراسان در مشهد استقرار يافت. در اين زمان، در قوچان بين شاه تهماسب صفوی، و نادر قلی افشار پيمانی بسته شد. به موجب اين پيمان نادر فرمانده سپاه ايران شد و مشهد را در 1139 هـ . ق، از ملك محمود سيستانی پس گرفت. پس از قتل نادر شاه افشار در 1160 هـ . ق، عليقلی خان (عادل شاه) برادر زاده نادرشاه به پادشاهی رسيد، وی در 1161 هـ . ق، به دست برادرش ابراهيم خان كشته شد و شاهرخ، پسر رضا قلی ميرزا و نوه نادر شاه به حكومت رسيد. شاهرخ شاه تا سال 1210 هـ . ق، در مشهد، برخراسان فرمانروايی كرد و در همان سال به دست آقا محمد خان قاجار از حكومت بركنار شده درگذشت. با قتل نادرميرزا، پسر شاهرخ شاه، آخرين باز مانده افشار در سال 1217 هـ . ق، به دست فتحعلی شاه قاجار، سراسر خراسان، از جمله شهر مشهد به دست قاجاريه افتاد. شهر مشهد درگذر تاريخ آسيب ها و خسارت های زيادی ديده شاهد چپاول ها و كشتارهای بسياری بوده است؛ با اين حال اكنون از شهرهای بزرگ، آباد، پر نفوس و درجه اول ايران به شمار می رود.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان مشهد، با پهنه ای حدود 20 هزار كيلومتر مربع، در شمال خاوری استان خراسان قرار دارد.اين شهرستانازسویشمال به جمهوری تركمنستان، از شمال باختری به شهرستان درگز، از باختر به شهرستان های چناران و نيشابور، از خاور به شهرستان های سرخس و تربت جام و از جنوب به شهرستان های فريمان و تربت حيدريه محدود است. آب و هوای شهرستان مشهد معتدل و متمايل به سرد و خشك است. بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها، 35 درجه بالای صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 15 درجه زير صفر گزارش شده و ميانگين بارندگی ساليانه آن، 260 ميليمتر بوده است. شهر مشهد در ناحيه بسيار حاصلخيز و زيبايی كه به دشت توس يا دشت مشهد سرشناس است قرار گرفته و رود كشف رود از 5 كيلومتری شمال اين شهر می گذرد. مهم ترين راه های دسترسي به مشهد عبارت اند از : 1) مشهد – نيشابور- سمنان – تهران، به درازای 894 كيلومتر 2)مشهد – بجنود – ساری – آمل – تهران، به درازای 966 كيلومتر 3) مشهد – بيرجند – زاهدان – ايرانشهر- چاه بهار، به درازای 164 كيلومتر 4) مشهد- تربت حيدريه – گناباد – طبس – يزد، به درازای 992 كيلومتر 5) مشهد – تربت حيدريه – گناباد – فردوس – كرمان، به درازای 889 كيلومتر
منبع:
http://zone6.mashhad.ir
http://www.seyed-alizia.blogfa.com
گردآورنده:
نرگس ملک میرزایی |