شهرستان شهر كرد

پل زمانخان
در متون تاريخي از مكاني به نام چالشتر در ناحيه شهركرد به عنوان مركز حكومتي نام برده شده كه خرابههاي ديوار قلعه آن امروز به جاي مانده است. شهر كرد گويا مكاني پاسگاهي بوده است معروف به دهكرد و از حدود سال 1300 با تعيين نماينده مركزي و استقرار دوائر دولتي آغاز به رشد كرده است. پيش از آن و در دورانهاي گذشته، منطقه دستخوش جنگهاي خوانين، كشمكشهاي ميان حكومت مركزي و قدرتهاي محلي و غارت و تصاحب روستاها توسط طوايف مختلف بختياري بوده است.
نوسانات سياسي داخلي منطقه از يك سو و تغييرات حكومتهاي مركزي از سوي ديگر مجال و فرصت رشد و تكامل را به روستاها و شهرهاي منطقه نداده است.
در كنار اين عامل تاريخي، دور بودن از شبكه راههاي اصلي و مراكز شهري ايران علت ديگري در عقب ماندگي نسبي شهر نشيني و صنعتي منطقه محسوب ميشود.
پس از سال 1300 و تا سال 1340 دهكرد و منطقه چهارمحال و بختياري (معروف به شهر چهار محال) از طريق مركز اصفهان اداره ميشد و از آن پس تا سال 1352 شهركرد مركز فرمانداري كل چهار محال و بختياري و سپس به مركز استاني با همين نام تبديل شد و در حال حاضر شهري رو به آباداني و توسعه است.
مراكز تاريخي و ديدني
صنايع و معادن
با توجه به غلبه معيشت روستايی و عشايری، جريان توسعه صنعت از رونق چندانی برخوردار نيست. مهم ترين صنايع شهر کرد عبارتند از : كارخانه قند، كارخانه ريسندگی، و صنايع شير و لبنيات
کشاورزی و دام داری
با توجه به ميزان نزولات جوی و جاری شدن رودخانه های پر آب، كشاورزی يكی از مهم ترين اركان اقتصادی به ويژه در خاور استان چهارمحال و بختياری محسوب می شود. ازميان محصولات سالانه استان، غلات از اهميت قابل توجهی برخوردار است. به طوری كه 4/70 درصد از كل سطح زير كشت محصولات سالانه، به غلات اختصاص داده شده است. بعد از غلات، نباتات علوفه ای با 3/21 درصد، بيش ترين ميزان سطح زيركشت محصولات سالانه را به خود اختصاص داده اند. هم چنين علاوه بر رمه های كوچنده، پرورش انواع دام رايج ترين فعاليت عشاير و مردم روستاهای استان چهارمحال و بختياری است.
مشخصات جغرافيايي
شهركرد در جلگه ای مسطح و در ميان رشته كوه هايی كه از شمال باختری ايران به سوی جنوب خاوری كشيده شده و در هر محلی به نامی ناميده می شود واقع شده است. رشته كوه های شمال باختری و جنوب دنباله همان سلسله جبال زاگرس است كه از كردستان و لرستان امتداد يافته و به طرف خوزستان ادامه دارد. كوه های شمالی اين شهر كم ارتفاع و كوه های جنوبی كه از سلسله كوه های زردكوه منشعب می شود مرتفع تر است. ارتفاع متوسط اين كوه ها بين 1400 تا 1600 متر بوده و به مناسبت همين موقعيت از نقطه نظر آب و خاك استعداد تربيت احشام و امر كشاورزی را در برداشته است. آب و هوای شهرکرد كوهستانی معتدل متمايل به سرد بوده و بيش ترين درجه گرما در تابستان ها به 22 درجه بالای صفر و كم ترين درجه در زمستآن ها به 7 درجه زير صفر می رسد. هم چنين ميزان بارندگی سالانه به طور متوسط 380 ميلی متر است.
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
دشت وسيعی كه شهركرد در آن قرار گرفته، از روزگاران بسيار كهن قابل سكونت بوده و با توجه به تپه های متعدد اطراف شهر و پيدا شدن سكه های مربوط به دوران اشكانی و ساسانی از سابقه ديرينه ای بر خوردار است. بنا به گزارش های تاريخ نويسان در اواخر دوره ساسانی شخصی به نام فرامرز كه مذهب زرتشتی داشت در سرزمين بختياری حكومت می كرد و بختياری ها نيز به معتقدات خود در عهد فرامرز گبر اشاره ها دارند. در كتاب سرزمين و مردم ايران آمده است كه اين حدود تحت سلطه اتابكان فارس و لرستان بوده است. در آن دوره پاسگاهی برای تأمين امنيت راه و رفع نيازهای مسافران ساخته شده بود و از آن جا که پاسداران دايمی اين پاسگاه از كردها بودند، اين محل به نام «ده كرد» ناميده شده بعد ها به شهر كرد تغيير نام يافت. هم چنين در متون تاريخی، از مكانی به نام چالشتر در ناحيه شهركرد به عنوان مركز حكومتی نام برده شده، كه خرابه های ديوار قلعه آن را امروزه به جای مانده است. بيش تر ساكنين شهر کرد قبل از شناسايی امام زاده محل، يا در اطراف رودخانه و مراتع سبز با ايجاد قلاع و دهكده زندگی می نمودند، و يا در دامنه كوه رود خوش آب و هوای شمالی به شغل خويش ادامه می دادند. چنان که تعبير «ده كهنه» هنوز ورد زبان معمرين می باشد. پس از چندی با مسكن گرفتن چند خانوار در اطراف امام زاده و ايجاد حمام و مسجد و طالوجونه و عصار خانه به وسيله سلاطين وقت، جمعی از مردم از اطراف به داخل آبادی آمده و برای خود كاشانه ای تهيه نمودند و تقريبا بنای شهر کنونی گذاشته شد. بيش تر اين تشكيلات را به دوره اتابکان لرستان و مخصوصا حكمرانی و پادشاهی اتابك نصره الدين احمد بن افراسياب می دانند. هم اکنون نيز طومار و نوشته جاتی در خصوص ساختمان ها و به خصوص امام زاده گان به نام اتابك شاه در دست افرادی ديده شده است. به هر حال وجود اين امام زاده و احداث ساير احتياجات موجب تمركز افراد گرديده و عده ای نيز كمی دورتر با بناهای قلعه ای در آن جا ساكن شده اند كه اينك بنام قلعه ای و كوهی ناميده می شوند. در اوايل تسلط خلفای عباسی دو برادر در سرزمين لرستان كه به دو شعبه لر كوچك (لرستان فعلی) و لر بزرگ (بختياری و كهگيلويه و بوير احمد) تقسيم می شد، حكومت داشتند. حاکم سرزمين لر بزرگ «بدر» نام داشت. بعدها اتابكان فضلوئيه قريب سيصد سال بر بختياری حكومت كردند. در زمان يكی از اتابكان فضلوئيه (اتابك تكله)، مغولان بر بختياری و كوه های آن دست يافتند. اما اقتدار اين قوم دوام نياورد و سلطه مغولان بر بختياری ها وضعی ناپايدار به خود گرفت. از آغاز سلسله صفوی تاريخ بختياری ها روشن تر است. در زمان صفويه يكی از تيره های بختياری موسوم به آستريك - كه هم اكنون نيز طايفه كوچكی از بختياری است - به رياست شخصی به نام تاجميرو با فرمان شاه اسماعيل اول بر بختياری حكومت می راند. اين شخص در زمان شاه طهماسب به دليل استنكاف از پرداخت ماليات به قتل رسيد. در همين زمان بود که بختياری ها به دو بخش هفت لنگ و چهارلنگ كه در اصل يك تقسيم بندی مالياتی است، تفكيك شدند. پس از دودمان تاجمير، شخصی به نام ميرجهانگيرخان به حكومت بختياری ها منصوب شد و در زمان همين شخص تونل معروف به كاركنان يا شاه عباس در نزديكی محل تونل فعلی كوهرنگ حفر شد كه به دلايل نامعلومی عمليات حفاری آن ناتمام ماند. پس از فوت ميرجهانگير خان برادر وی مير خليل خان، از رياست طايفه آستريك خلع شد و طوايف عمده بختياری و تعدادی از تيره ها در حيطه اقتدار محمد تقی خان چهار لنگ باقی ماندند. طوايف هفت لنگ نيز به رياست دو دسته خوانين دوركی و بختياروند از طوايف عمده هفت لنگ گردن نهادند. از اواسط پادشاهی قاجار حسينقلی خان (رئيس طايفه دوركی) با شكست قطعی خوانين بختياروند (بهداروند) همه طوايف هفت لنگ را متحد ساخته و خود را ايلخان و برادرانش را ايل بيگی ناميد و رياست ايل هفت لنگ و اداره امور كل منطقه بختياری را به عهده گرفت. رياست اين طايفه تا همين اواخر در بازمانده گان اين دودمان موروثی بود. بررسی های تاريخی ايران از اواخر دوره صفويه به بعد نشان می دهد كه ايل بختياری و در رأس آن خوانين بختياری، به دليل برخورداری از شرايط ويژه جغرافيايی قلمرو ايلی، سازمان قبيله ای و نظام ايلی منسجم كه الزاما اطاعت و فرمان برداری بی قيد و شرط گروه های فرودست از رهبران و سركرده گان فرادست را در پی داشت، در بيش تر حوادث و وقايع تاريخی كشور حضوری موثر و فعال داشتند كه، برخی از نمونه های آن به شرح زير اشاره می شود: سواران بختياری از زبده تفنگ چيان نادرشاه بودند كه با فتح قندهار، دروازه هند را به روی لشگريان نادر گشودند. علی مردان خان بختياری با شكست افاغنه و بازسازی سلطنت انقراض يافته صفوی، خود نيز مدعی سلطنت شد. محمد تقیخان چهارلنگ علم طغيان بر عليه حكومت قاجار برافراشت و قلعه تل، مقر خود را در منطقه مالمير، به عنوان مركز حكومت بختياری انتخاب كرد و با كمك و مشاورت ليارد انگليسی (سياح معروف) با انگلستان رابطه سياسی برقرار كرد. در دارازای دوره حكومت سلسله های صفويه، افشاريه، زنديه و قاجار عمده قشون سلاطين سلسله های مزبور از بختياری ها تشكيل می شد، به طوری كه علی قلی خان سردار اسعد فرزند حسين قلی خان اشاره دارد، همواره صد نفر از سواران بختياری به رياست چند تن از خان زاده گان بختياری حفظ نظم تهران، حتی نگهبانی از دربار قاجار، را به عهده داشتند. بارزترين نقش بختياری ها در تحولات دوران مشروطيت روی داد. سركرده گان بختياری (خوانين و تفنگ چيان) با مشاركت و راهبری بخش مهمی از اين جنبش عظيم ملی، ضمن اخذ وجاهت، با قبضه كردن پست های كليدی كشوری و لشگری و تقسيم مناصب بين خود و اطرافيان، زمينه دست يابی به منابع سرشار و ثروت را فراهم كردند. بررسی های تاريخی وضع اجتماعی و سياسی ايلات بختياری نشان می دهد كه بختياری ها يكی از بزرگ ترين طوايف كوچنده ايران بوده اند كه ساليان درازی با قدرت و سلطه جويی فراوان توانستند بر قسمتی از اراضی ايران حكومت كنند. سران اين ايل در زمان حكومت قاجار از قرب و منزلتی فراوان برخوردار بودند و برای خود تشكيلات و مقررات خاصی داشتند. حتی بعضی مواقع، خان های ايل به عنوان عامل حكومتی تلقی می شدند و از اين راه درآمدهای كلان و ثروت فراوان و زمين های وسيعی را تصاحب می كردند. اينان از يک سو از دولت و حكومت مركزی مستمری دريافت می كردند، و از سوی ديگر از رعايای خود ماليات نقدی و جنسی، باج و خراج و حتی حق سرزمينی از درآمد استخراج نفت و هم چنين انواع هدايا و تحفه ها را اخذ می كردند. به هر صورت سران ايلی چون جعفر قلی خان سردار اسعد، اميرمجاهد، سردار جنگ، سردار محتشم و ديگران توانسته اند پس از انقلاب مشروطيت به پست های حساس كشوری دست يابند. چنان كه صمصام السلطنته بختياری در سال 1336 قمری به سمت نخست وزيری و وزارت امور خارجه و عموزاده اش لطفعلی خان امير مفخم نيز به وزارت جنگ گمارده شد. شهر كرد از حدود سال 1300 هـ . ش با تعيين نماينده حكومت مركزی و استقرار دواير دولتی آغاز به رشد كرده است. پس از سال 1300 و تا سال 1340 دهكرد و منطقه چهارمحال و بختياری (معروف به شهر چهارمحال) از طريق مركز اصفهان اداره می شد و از آن پس تا سال 1352 شهركرد مركز فرمانداری كل چهارمحال و بختياری بوده و سپس به مركز استانی با همين نام تبديل شده است. در حال حاضر شهر کرد شهری است رو به آبادانی و توسعه.
منابع:
http://iran-travel.blogfa.com
عکس:http://www.shahrekordcong88.ccnet.ir
گردآورنده:
یوسف ملک میرزایی |